همفری بوگارت : چشمات اذیتت میکنه ؟
لورن باکال : نه !
بوگارت : ولی پدر منو در آورده !!
سلامتي پسري که ...
با چشم هاي خيس وارد ساندويچــــي بغل
"تالارعروسـي" شد و گفت: ...
امشب عروسي " عشقمه " , بنـدري بذار
خسته ام… از تـــــو نوشتن…!
کمی از خود می نویسم
این “منم” که،
دوستت دارم…!
ديــده اي شــيشــه هـاي اتــومبــيل را
وقـــتــي ضربـــه اي مـــي خــورنـد و مـــي شــکنـنـد !؟
ديــده اي شـيشــه خــرد مــي شــود ولــي از هــم نمــي پاشــد !؟
ايـــن روزهـــا همـــان شــيشــه ام ؛
خــرد و تــکـه تــکــه ،
از هــم نـمـــي پــاشـم
ولـــي شــکـستـــه ام ...
هوا بارانی ست ولی شیشه ؛ چرا بخار نمیگیری ؟
نترس ؛ رفت … دیگر اسمش را رویت نمی نویسم !
چقد طول ميکشه تا اين فقر تموم شه بابا ؟
* چهل روز پسرم
* يعني بعد چهل روز پولدار ميشيم بابا ؟
* نه پسرم نه بهش عادت مي کنيم ...
اينجــا صـداي پـا زيــاد مي شنــوم...!
امــا هيچکــدام تــو نيستــي ...!
دلــــــم ؛ خـوش کرده خــودش را بــه ايـن فکــر
که شايــد ؛ پابرهنه بيايي ...
هيــــچ چـــــيز مثــل "بدبختـــي "کودکان را ســـاکـت نمـــيکنــــد! ويـکتـور هوگـو
حالا هر آنچه در زندگي من است تاريخ دار شده است
قبل از "تو"
بعد از "تو"
که درد را نمیشود به هیچ کس حالی کرد ... - محمود دولت آبادی -
نظرات شما عزیزان:
?-†?êmê§ |